۱. نبود استراتژی خرید شفاف

بسیاری از سازمان‌ها خریدهای خود را بدون یک نقشه راه مشخص انجام می‌دهند. نبود سیاست مدون برای خرید منجر به انتخاب تأمین‌کنندگان نامناسب، پرداخت‌های خارج از بودجه و تأخیر در پروژه‌ها می‌شود. تهیه یک سند سیاست خرید شفاف، اولین گام در بهینه‌سازی خرید است.

۲. تصمیم‌گیری احساسی یا فردمحور

گاهی مدیر خرید یا مدیر پروژه تصمیمات کلیدی را صرفاً بر اساس روابط شخصی، تجربه قبلی یا نظرات فردی اتخاذ می‌کند. چنین تصمیماتی ممکن است منافع کلان سازمان را در نظر نگیرد و منجر به کاهش کارایی و حتی فساد شود. راهکار چیست؟ تعریف فرایندهای تصمیم‌گیری گروهی و مستندسازی انتخاب‌ها.

۳. ارزیابی ناکامل تأمین‌کنندگان

انتخاب تأمین‌کننده تنها بر اساس قیمت پایین، یک اشتباه کلاسیک در خرید سازمانی است. ارزیابی باید چندمعیاری باشد: کیفیت، سابقه، خدمات پس از فروش، پایداری تأمین و حتی مسئولیت‌پذیری اجتماعی. داشتن یک ماتریس ارزیابی چندبعدی ریسک انتخاب ضعیف را کاهش می‌دهد.


۴. غفلت از مدیریت ریسک تأمین

شرایط بازار ممکن است به‌طور ناگهانی تغییر کند—افزایش نرخ ارز، تحریم‌ها، مشکلات حمل‌ونقل یا بحران‌های طبیعی. سازمانی که برنامه جایگزین برای تأمین‌کنندگان نداشته باشد، در زمان بحران دچار توقف در عملیات خواهد شد. پیشنهاد می‌شود سازمان‌ها لیست تأمین‌کنندگان جایگزین (Backup Vendors) تهیه کنند و روابط‌شان را مدیریت کنند.

۵. مستندسازی ضعیف قراردادها

یکی از پرهزینه‌ترین اشتباهات، عدم شفافیت یا سستی در تنظیم قراردادهای خرید است. نبود بندهای لازم درباره زمان تحویل، ضمانت کیفیت، جریمه دیرکرد و روش حل اختلاف می‌تواند سازمان را در معرض دعواهای حقوقی قرار دهد. همکاری با تیم حقوقی در تنظیم قراردادها، از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری می‌کند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *